پارت 4:

 

1 شنبه......................31 نوامبر(31 روزست دیگه؟؟؟؟؟)(اصلا 1 دسامبر.......).....................

1 شنبه........................1 دسامبر 2015.......................ساعت10 صبح............

لوهان پاش رفته بود تو دماغ کوین(لوهان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)

کوینم از بوی گند پای لوهان از خواب بیدار شد............

کوین:هوی لوهان...........................پاتو از وسط راه جمع کن خفم کردی!!!!!!!!!!

لوهان:اههههههههههههههه...................بگیر بکپ بابا..........................(اوا اینا چقدر بی ادب شدن؟؟؟)

کوین:پاتو ور دار تا من بکپم..................

لوهان:پای من نیست...........................

کوین:پس پای بابامه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بکهیون:اههههههههههههههه....................چقدر زر میزنید................پای منه...................جایی مدارم بذارمش بذار باشه(چی چیو بذار باشه....................عخشم خفه شد!!!)

کوین:جمع کن پاتو ببینم..........................دارم خفه میشم

بعد با یه ضربه پاشو پرتاب کرد به سمت سر لوهان

لوهان:چرا میندازیش رو من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کوین:اهههههههههههه..............

یکی از دوستاشون اومد پیششون و گفت:پاشید بابا......................لنگه ظهره............پاشید................

بکهیون:تو یکی دیگه ساکت.....................اعصابتو ندارما.............

_:پاشید دیگه.....................

پسرا:نمیخواااااااااااااااااااااااایم

پسره پتو رو از روشون برداشت و گفت:زود باشید....................امروز یه عالمه کار داریم...................

پسرا:تاندررررررررررررررر.................(الهی من بمیرم.................پسره تاندر منه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟..........وووووووییییی....................حال میکنید همشونو گدا و دزد و خلافکار کردم؟؟؟هاهاهاها..................حالا مونده................)

تاندر:گفتم که پاشید خودتون گوش ندادید

پسر پاشدند نشستند.........

کوین:خب پا شدیم................. بگو چته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تاندر:شنیدم به تازگی مخ سه تا دختر خوشگل و پولدارو زدید........................درسته؟؟؟؟؟

پسرا:چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لوهان:تو از کجا میدونی؟؟؟؟؟؟؟؟

تاندر:الان کل کره میدونن........................

بکهیون:از کجا میدونن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تاندر:از اونجایی که اون سه تا دختر بچه های شهردار و رییس کمپانی s-m و رییس پلیس وو هستند................

کوین:این همه اطلاعات دقیق از کجا بدست تو رسیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تاندر:دیگه دیگه..........................پاشید حاضر شید برید پیششون دیگه...............

پسرا پاشدند و یه صبحونه واسه خودشون جور کردند و گوشیاشونو راه انداختند و زنگ زدند به دخترا

لوهان به ملانی

بکهیون به ماریا(هانا نمیخواااااااااااااااد)

کوین به هانا(نمیخوااااااااااااااااااااااااااام)

اول لوهان و ملانی:

_:سلام شما با لی کیو سوک تماس گرفته اید............در حال حاضر قادر به پاسخگویی شما نمیباشم..................لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید...................با تشکر

بووووووووووووق

لوهان:سلام ملانی شی..................خوبی؟؟...............لوهانم............مثل اینکه فعلا قادر به پاسخگویی نمیباشی..........فقط میخواستم شمارم رو گوشیت بیوفته.....................هر وقت کارم داشتی با همین شماره تماس بگیر..........ممنونم.......مّمنّونم(ممنونم دوم رو باید محکم بگید واسه همین تشدید گذاشتم)..........................خداحافظ

خب حالا بکهیون و ماریا:

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بکهیون:چرا جواب نمیده؟؟؟؟

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بکهیون:ااا................جواب داد.......................االو......................الو............الو..........چرا حرف نمیزنی؟؟...............الو.....................الوووووووووووووووو

بعد گوشیو قطع کرد

لوهان:چی شد؟؟؟

بکهیون:حرف نمیزنه..........................نمیدونم چرا؟؟؟

لوهان:خب اس ام اس بده بگو کی هستی شاید جواب بده

بکهیون در حال اس ام اس دادن:

{سلام ماریا....................خوبی؟؟؟..............چرا زنگ میزنم حرف نمیزنی؟؟؟...................بکهیونما!!!!}

ماریا در حال جواب دادن اس ام اس:

{اوا.........................سلام بکهیون شی........................خوبی؟؟...............ببخشید من اصولا جواب شماره ی غریبه رو نمیدم(واقعا هم همینطوره ، یا جواب نمیدم یا جواب بدم حرف نمیزنم تا مطمئن شم طرف دختره یا پسر)...............دوباره زنگ بزن.....................قول میدم حرف بزنم}

بکهیون در حال دوباره زنگیدن...........

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بوووووق

بکهیون:اینکه دوباره جواب نمیده........................

لوهان:خب دوباره اس ام اس بده.........................

بکهیون:ای بابا اسکلمون کرده ها.........................

اس ام اس بکهیون:

{ماریا؟؟؟................چرا جواب نمیدی آیا؟؟؟..............}

اس ام اس ماریا:

{ببخشید جایی هستم که نمیشه جواب داد............2 دقیقه دیگه زنگ بزن..........}

اس ام اس بکهیون:

{کجا؟؟؟...........................w-c؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟}

اس ام اس ماریا:

{ببخشیدا.............ولی دقیقا زدی تو هدف...............شرمنده واقعا}(خب چیه؟؟...........تو دسشویی نمیشه جواب داد که.................صدا اکو میشه ضایع بازاره..............................بچه ها در جریانن.....................مگه نه درسا و کیانا؟؟؟؟)

اس ام اس بکهیون:

{نمیخواد دیگه....................فقط میخواستم شمارمو داشته باشی...............کاری داشتی زنگ بزن............فعلا}

اس ام اس ماریا:

{اوکی...........................بازم شرمنده...................بای تا بعد}

بکهیون:اسکلم کرده دختره.......................

لوهان:چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بکهیون:رفته بود دسشویی....................

لوهان زد زیر خنده و گفت:فکر کنم دختره یکم شیرین میزنه ها(ممنون واقعا)

حالا کوین و هانا:

Did dido did do did do diiiiiiiiiiiiiiiiiid………………

Did do daddy did did did did diiiiiiiiiiiiiiiid……………… (آهنگ پیشوازشه....................آهنگ پت و مته مثلا......)

کوین:این چقدر شاده پیشوازش پت و مته................

هانا:بله بفرمایید!!!!!!!!!................<span lang="FA" style="font-family: 'Arial','sans-serif'; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-asci